کاش میفهمیدم کسانی که عاشقاند وقتی روز تولد محبوبشان فرا میرسد چهگونه بیقرار میشوند! چون من؟ من امروز بیقرارترین بودم. امروز برای من فتح یک نام خوش نبود! فتح یک زندهگی بود. مانده بودم با کدام شعر میشود توصیفات کرد و برایات سخن ساز کرد.
*
حافظ و سعدی و شاملو و فروغ و... هیچیک بیانکنندهی حالام نیستند. تنها راه چاره اینست که خود بر این صفحه کلید ببارانام انگشتان نحیف را و از تو بنویسم. از مهربانی سخاوتمندانهات! از دستان بخشندهات که روز و شب در این حافظه ماندهاند. از مرام شکلاتیات که میشود با طمانینه خورد و زنده شد!
*
تو بهترین نام خوشعطری هستی که محال است نامی دیگر برگزینم برای آواز کردنات! من فقط یک نام میشناسم و بر همین یک نام قسم میخورم که تا به انتها از لوح دل و روحام بیرون نروی!
*
تولدت مبارک رُزِ خوشعطرم!
*
*
1388/2/6
No comments:
Post a Comment