Friday, September 25, 2009

تَردامن بوسی بزن


بوسی بزن تَردامن

*

و گاهی وقت‌ها همین‌جوری دل‌مان هوای نوشتن می‌کند و خلاصه محض گردگیری از این‌جا نشانی و عکسی می‌گذاریم و شعرکی در وصف گیسو یا زُلف یار می‌نویسیم. حال شما اگر دوست می‌دارید بخوانید. به هر حال برای یک‌بار خواندن و دیگر برای همیشه فرار کردن از نوشته‌های ما بدک نیست.

*

می‌روی به سوی‌اش با پیرهنی از انارها

طرحی از رگبارها در نارنجستان غم‌ها

با زانوان چون آهوی‌اش عشوه در کارش می‌کنی

خرامان در روح‌ات می‌خزد

سلام زنده‌گی

در ساعتِ گُل

ای تَر دامن در جهنمِ روزگار

سلام زنده‌گی

سلام گُل‌ام

الا نقشِ جاویدان مقدس

تو را با نقش و نگارها تنها

سلام زنده‌گی

سلام سَرو

الا همه خسته‌گی‌ها در شبِ آغوش

سلام مقدس! سلام خوش‌عطر!

مرا به معبر تو راهی آیا هست؟

راهی بزن، سازی بزن

خوش‌نوا، خوش‌عطری

گران بر ما بوسی بزن

غمزه در کار ما کن

عطری بزن

بر ما گران بوسی بزن

بوسی بزن

بوسی بزن

*

1388/7/3

No comments: